-
بزبزقندی
چهارشنبه 3 خردادماه سال 1391 00:45
میخوای راست راست راه بری ها...کاری هم به کار کسی نداشته باشی...اما بلا نسبت کرم بعضی ها هی میان تنه میزنند... مادر همسر بنده هر جا که برن حالا عزا باشه یا عروسی یا مهمونی ساده به من هم میگن که همراهشون باشم...حالا مادربزرگ جاری بنده فوت شدند خیلی خوشکل بنده رو در جریان که قرار ندادند هیچی به همسرم هم نگفتند که مبادا...
-
حکایات اولی و دومی
پنجشنبه 21 اردیبهشتماه سال 1391 16:38
ناهار مرغ تو فری با سبزیجات درست کردم ، برای اینکه بجه ها مجبور بشن سبزی بخورن کًفتم هر کی سبزی های توبشقابش رو تموم نکرده مرغ اجازه نداره بخوره! دومی که با هر زحمتی بود خورد و کلی به به جه جه و جابلوسی الکی تحویلم داد! تازه جند بار هم مجش رو در حین عملیات رد کردن سیزیجات از مرز بشقابش به بشقاب داداشش کًرفتم! بعد از...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 19 اردیبهشتماه سال 1391 09:01
یه عالمه نوشتم و درد دل کردم... اما فکر کردم شاید دوستان عزیز بد برداشت کنند و ناخواسته بهشون بر بخوره... فقط همین رو بگم که این روزها بازار کنسل کردن اقامتها به بهانه های بیخود برای ایرانیها حسابی داغه... ترس برگشتن به وطن بد جور همه رو نگران کرده...مسخره است نه؟ اینکه ادم بترسه از بازگشتن به میهن :/ من خودم رو میگم...
-
فلوس فرهنگ نمی اورد
سهشنبه 12 اردیبهشتماه سال 1391 22:04
فصل ثبت نام بچه هاست و مامان باباهای بچه ها در به در دنبال مدرسه خوب و با بودجه جور! در راستای این بحث یکی از دوستان فرمودند: - هر جا میرم مدرسه ها فوله! اصلا جا گیر نمیاد که...فکر نکنی ارزونه ها!!! قیمت خون ادم رو ازت میخوان تازه!!! این مکالمه بین دختر خاله دوستم با دوستم هست. فوق دختر خاله تشریف دارن. دوست بنده: خوب...
-
مسلمونم چون بیکارم!
چهارشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1391 22:34
- غذای با دست کلی فایده داره! سنت رسوله! غذا رو باید با دست خورد تا ویتامینهاش کامل جذب بدن بشه!!! و... و... و... -بس برو بی ام دبلیوتو بفروش یه شتر باهاش بخر واسه سواریت...البته برو مطمن شو شایدم باید خر بخری ..حالا برو از همون ملاهه که اینو یادت داده ببرس ببین حضرت رسول سواریشون چی بوده..اون کفشهای جیمی چوت رو هم...
-
به مناسبت بحث جزایر و این حرفها!
شنبه 2 اردیبهشتماه سال 1391 21:46
بنده در زمان اشتغال بساط کل کلم همیشه براه بود و هیجوقت هم کم نمی اوردم...برای همین از صغیر و کبیر به خون اینجناب کلا تشنه در این شزرمین چونکه نسبت خارجی به ملی بسیار زیاد است برای همین محیط کار همیشه مخلوطی است از فیلیبین..هند..باکستان...ایران...کشورهای عربی شمال افریقا...تازگیها چین هم اضافه شده و البته بنگالیها در...
-
چشم چرونی
سهشنبه 29 فروردینماه سال 1391 14:38
یکمی فکر کنید؟ نه واقعا فکر کنید! فکر کنید شما چشم چرون! (البته دور از جون شما... میگن در فکر کردن حاجت مناقشه نیست :)))) همون مثل قدیم که میگفتند ) یعنی فکر کن یک درصد شما چشم چرون!شش روز هفته رو ازادانه میتونی دست به جیب لب دریا قدم بزنی و خانومهای محترمه رو با چشات اسکن کنی و قورت بدی...اونوقت خودتو بکشی سوار این...
-
هی بی انترنتی هی!
دوشنبه 28 فروردینماه سال 1391 02:48
چند روزی بی انترنت بودم انگار که از دنیا دور بودم! انگاری که سفر کرده بودم! از شما چه بنهون بنده و همسر کل کلی داریم کلستون! ایشون حساسیت بیدا کردند به برگشتن به خونه و دیدن بنده اینجانب نشسته بر قالی..تکیه داده بر مبل...کوسن بر زانو و لب تاب بر کوسن و صد البته تلویزیون روشن! ایشان معتقد هستند که من یک معتاد درجه یک...
-
لذت خواب و خیال
شنبه 12 فروردینماه سال 1391 20:13
هفته بیش جمعه رفتم خونه دختر خاله همسر و شنبه هم خونه دختر خاله بنده....خدا انشالله همتون رو صاحبخونه کنه منم قاتیش هر کی هم خونه داره انشالله یکی بهترشو خدا بهش بده جفتشون باسبورت اماراتی دارند زمین رو از دولت گرفتند با وام بی بهره از حکومت ...یکمی هم خودشون جمع کردند یا از بانک گرفتند گذاشتند روش ماشاالله چه خونه...
-
سال نو مبارک :)
چهارشنبه 2 فروردینماه سال 1391 10:00
سال نو همه دوستان مبارک و خجسته باشه انشالله :) شرمنده همه دوستان هستم به خاطر غیبت غیر موجه:) دفعه اولم نیست که از زیر وبلاکً درمیرم ولی دفعه اولیه که کامنتهایی دال بر نکًرانی دوستان دریافت کردم :) بنده همینجا اعلام میکنم که بسیار ذوق کردم از این بابت و به خود غره شدم :))) امان از دست این شیطون که هی وول میخوره تو...
-
تکلیفمون مشخص نیست!
پنجشنبه 11 اسفندماه سال 1390 01:58
ما ایرانیها تکلیفمون مشخص نیست! دیروز برنامه بفرمایید شام رو میدیدم، شیشه شراب رو بزور باز کردن و چوپ پنبه برید هوا ، اقاهه کفت یا حسیییییییین! امشب ادمین یکی از صفحه های فیسبوک فوت شده ( خدا رحمتش کنه) بعد یه عکسی زدن اون بالا نوشته انا لله و انا الیه راجعون وسط هم عکس خدا بیامرز با لیوان شراب و بایین عکس قران با...
-
دنیای اطلاعات
یکشنبه 7 اسفندماه سال 1390 20:22
میگن تو این دنیای اطلاعات و انترنت دیگه نمیشه حقایق رو بنهان کرد! والا من که فکر میکنم فقط وسیله دروغ گفتن بیشتر شده! من شخصا حرف کسی رو راحت باور نمیکنم....والا هر کی از دید خودش ارزیابی میکنه...چه اتفاقها جلو چشم خودم افتاده که با به کس دیگه ای شاهدش بودم اونوقت زمان تعریفش که رسیده دیدم ای دل غافل یا من کور بودم یا...
-
این ذلیلیه یا احترام؟!!!! (حرفهای خاله زنکی نکته دار)
یکشنبه 30 بهمنماه سال 1390 12:22
هوا دو روزه گرم شده..امروز کولر رو روشن کردم صداش منو برد به ظهر های تابستون ایام بچگی که همه ساکت میخوابیدند و فقط صدای کولر میومد...ارامش بخشه این صدا! حالا برگردیم به واقعیت جمعه رفتیم صحرا با تک و طایفه همسر گرامی... این همسر ما فامیلاش از سمت مامانش یه جورایی به طالبان میزنند و هر وقت عیدی با برنامه ای میشه که...
-
!
دوشنبه 24 بهمنماه سال 1390 12:15
میدونید با شوهری که براش مرغ زعفرونی و زرشک بلو درست می کنی بعد تلفن میزنه میکه من ناهار بیرونم جیکار باید کرد؟ نه، تازه در کمال سخاوت براش غذا نکه میداری که شام بخوره ، اونوقت برمیکرده میکه غذا ظهر نمیخوام باز میره ساندویج بیرون میخوره! اونوقت تو هم در اوج موذیکری فرداش مرغهای مونده رو ریش ریش میکنی با تخم مرغ و سیب...
-
ماضی، حال، اینده؟!
چهارشنبه 19 بهمنماه سال 1390 20:41
صحنه اول: سال ١٩٩٧، مدرسه ایرانی زهرا - ببین صورتش جه نورانیه! با اشاره به عکس بالای تخته سیاه. صحنه دوم: سال ٢٠١٢، رستوران زهرا- من شک دارم قران کلام خدا باشه!
-
مسلمونای نامسلمون
یکشنبه 16 بهمنماه سال 1390 06:39
- به بچه کوچولو سزطان داره و به کمک مالی نیازمنده - مسلمونه؟! مسخره ترین سوال ممکن وقتی خدا بهش روح و جسم داده تو چکاره ای که واسه کمک کردنه بهش شرط بزاری؟
-
عروسی عروسی
سهشنبه 11 بهمنماه سال 1390 10:41
دیروز سالگرد ازدواجم بود یا به قول اقای شوهر انقلاب مشروطه یکی بود یکی نبود ....۱۳ به در ۲۰۰۴ بود...خانواده نشسته بودیم که یه خانومی با دخترش اومدن و سلان و احوالبرسی اینا خیلی هم به من نگاه میکرد از سر تا با...وقتی که رفتش مامانم گفت مامان دوست داداشمه! ( دوستای داداشم رو هیچوقت ندیده بودم ..نمیاوردشون خونه خوب دیدد...
-
اندر تفاوتات مرد و زن
جمعه 7 بهمنماه سال 1390 11:49
میدونید تفاوت مرد و زن چیه؟ دیروز به شدت ۷ ریشتر تنبلیم گرفته بود...مسج دادم به همسر که منو بکشی حوصله ندارم غذا درست کنم....همسر هم اومد باحال بازی در بیاره مثلا کوووووووووول جواب داد: جهنم!!!!...خانوم چی میل دارن براشون سفارش بدم .... البته که بهم برخورد جوابش ندادم دیگه( میخواد ادای این ایرانیهایی که تو بازار...
-
جو گیر شدیم!
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 10:38
میدونید از چی لجم میگیره؟ نه از کار گلشیفته...نه از مخالفینش و نه از طرفداراش.. بلکه از اونایی که تا یه ۴ نفر راجع به یه موضوع نظر میدند یا جوگیر میشند...ماسک ادم فرهنگیشونو میزنند و میگن: چرا مردم ما باید انقدر کوته فکر باشن که از یک موضوع کوچک و ساده هچین الم شنگه ای به با کنن...تا کی میخوان تو نقش جهان سومی...
-
همه به تهران نمیروند!
دوشنبه 3 بهمنماه سال 1390 08:25
بالاخره امسال هم سرما اومد دل ما نسوزه ولی هنوز اونقدری نشده که از این بخاری تو ماشین یه استفاده ای بکنیم حروم نشه الکی! هر چند به قول دختر عموی تهران دیده ما: تاااااااااااااااااااازه هوا خوب شده...الکی لوس بازی در نیارید! دختر عموی ما با مادرم اینا تو یه ساختمونن ...با هم از یه جایی برمیگشتیم خونه رفتیم تو اسانسور که...
-
همینجوری
شنبه 1 بهمنماه سال 1390 10:33
۱ ماه دیگه عروسی بسر داییمه انشالله...رفتم از حراجی یه مغازه معروف یه دست لباس شیک و ارزون گرفتم که به جیب اقامون فشار نیاد دور از جون...از اونجایی که لباس کمی باز هست و موبایلهای بیشرفته ملت نمیشه اطمینان کرد ( بارها و بارها شده که اونلاین جشن عروسیها دزدکی یوتیوب شده) تو گوگل داشتم دنبال یه طرحی میگشتم که مثلا یه...
-
روزگار سخت
جمعه 30 دیماه سال 1390 00:29
یه روز خوب داشتیم اما با این خبری که الان تو یاهو خوندم داغون شدم یه مرد ۳۰ ساله هندی تو خونش خودشو حلق اویز کرده ...دختر ۵ سالش هم تو اتاق مرده بیدا شده و هیچ نشانه ای دال بر مرگش هنوز در دست نیست و مادر بخت برگشته هم در حالی که رگ دستشو زده و دیوانه وار جیغ میزده بیدا شده! واقعا چی باعث میشه که یه خونواده جوون این...
-
ادبیات بچه ها
سهشنبه 27 دیماه سال 1390 12:13
باد نمی اومد...برچم بزرگ لب دریا تکون نمی خورد....کاکل زری برگشته میگه: واااااااااااااااااای مامان ببین برچم خشک شده! دوشک بچه ها جنسش بد دراومده جا به جا نازک شده و یه جوری شده کلا...کاکل زری نامبر ۲ برگشته میگه: مامان من یه دوشک دیگه میخوام این اب رفته!
-
دلم خوشه ها!
دوشنبه 26 دیماه سال 1390 09:57
یه فیلیبینی زنگ زده الان میبرسه : مادام لاله فلانی؟ میگم : شما؟ میگه: از فلان شرکته واتر نمیدونم چیچی زنگ میزنم شما فلان بانک کار میکنید؟ من با خودم فکر کردم از یکی از این بنگاه کاریابی ها لابد زنگ میزنه... میگم : درسته بفرمایید.. میگه : خواستم بدونم اگه بانکتون اب میخواد از شرکت ما بفرستیم براتون! همه رو برق میگیره...
-
HTML
شنبه 24 دیماه سال 1390 18:03
یه زمانی HTML بلد بودیم الان نابلدیم... ظاهرا باید با try and error یادی از گذشته ها بکنیم... فعلا بریم به اشبزیمون برسیم شاید کار مفیدی کرده باشیم برای امروز متاسفانه... دل بابا و مامان رو که شکستیم با این خونه داریمون...شوهر بدبخت که قطع امید کرده بیچاره... بعدا نوشت: اقا ما هر کاری کردیم این تایتل نیومد وسط که...
-
کایت فستیوال
شنبه 24 دیماه سال 1390 02:38
امروز اسمون دبی بر از بادباکهای رنگی بود.... راه میرفتیم تو بارک این نخ های بادبادک به بر و باچه و سر و گردنمون میبیچید... بادبادکهای رنگی که لای شاخه درختها گیر کرده بودند مثل گلهای رنگارنگ خودنمایی میکردند. و من طبق معمول شاد و شنگول ذوق زده از این رنگارنگ بودن محیط عاقبت صحرا نشینی هم همین ندید بدیدی است دیگر
-
روزگاریه والا
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 11:31
یعنی تا کی؟ هر کی از راه میرسه به فکر خر کردنه مردمه! یه مدت تو یه بیج کلام زیبای فیسبوکی عضو بودم که خیلی حرفها و دلنوشته های ادیبانه قشنگی می نوشت منم میخوندم و لذت می بردم... بعدش که تعداد اعضا زیاد شد یواش یواش زد تو خط ملی گرایی به سمت افراطی..حالا چب و راست به بیر و بیغمبر و رمضان و ... کوچولو کوچولو ناخنک...
-
۷/۱/۲۰۰۷
چهارشنبه 21 دیماه سال 1390 02:05
گاهی وقتها فکر میکنم که همه تعریفهایی که زنها از مهربونیهای شوهرشون تو دوران حاملگی میکنند یا یک دروغ بزرگه یا لااقل چاخان میکنند بیشترشو... ۲ روز بیش تولد بسرام بود و همه چیزی که من میتونم به خاطر بیارم نقطه مقابل کلمه خوشبختی..احساسم احساس یه زن بدبخت بود هر چند همه قرائن و شواهد دال بر خوشبختی داشت ظاهرا! شاید...
-
جنگ و صلح
چهارشنبه 14 دیماه سال 1390 16:14
هیچی یه لیوان قهوه داغ به همراه یک کتاب نمیشه! بالاخره جنگ و صلح جناب تولستوی رو هم خوندیم...این کتاب از ۲۰۰۵ تو نیمچه کتابخونه خونمون مونده بود. هر بار که کتاب رو باز میکردم و مخم رو از اسمهای قلمبه سلمبش بر میکردم یه چیزی میشد... هر کی هم از این مدل کتابها خونده باشه میدونه که کنار گذاشتنه این کتاب همانا و اسمها از...
-
۲۰۱۲
شنبه 10 دیماه سال 1390 23:33
این هم از لحظه تحویل سال من به قولی... بچه ها خواب ... من تنها با کامبیوتر و تلویزیون ...همسر هم بیرون... و جیغ و داد ملت از خوشحالی.. ما نفهمیدیم اخر ... شلوغی مسجد ها رو در نماز جمعه دیروز باور کنیم یا مستیه ملتو از تحویل سال میلادی؟ مولتی نشنال نشینی هم عالمیست... دلم گرفت امروز بچه دختر عموم همچنان در ای سی یو و...