طوفان

چرا زندگی رو تا ولش میکنی مثل کش در میره؟!! 

اومدم کمتر غر بزنم بیشتر لبخند، نتیجه شد کمبود دیدار همسر! دیدار دوستان از یک بار در هفته یواش یواش به دو تا سه بار رسید، نفهمیدم چطور شد که عصرهای پنج شنبه هم به روز کاری مبدل شد و همین هفته پیش به راحتی و در کمال آرامش خیلی خوشکل و بدون عذاب وجدان جمعه هم از دست رفت :/ 

فکر میکنم اینکه بعضی ها میگن مردها هم گونه ای از انواع مختلف کودکان میباشند راست میگن! 

کمربندها را ببندید طوفانی در راه است.....

نظرات 4 + ارسال نظر
سپیده دوشنبه 30 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:54 ب.ظ http://www.SamenCharge.ir

سلام

وبلاگ خیلی خوبی داری دوست داشتم اگه تمایل داری تبادل لینک کنیم

من شما رو تو وبلاگ ثامن شارژ لینک میکنم : samencharge.blogfa.com

شما هم منو با نام ( خرید کارت شارژ + شارژ جایزه ) به آدرس زیر لینک کنید
www.SamenCharge.ir

اگه لینکم کردید اطلاع بدید شما رو لینک کنم

باشماق سه‌شنبه 1 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 10:30 ق.ظ

من فکر می کردم زنها مثل بچه ی کوچک هستند که باید تر و خشکشون کنی و نازشون کنی هر چی میگن بگی باشه ولی انجام ندی
پس مرد ها هم همین مشکل را دارند .
همسری می گه به شکم مرد برس بهترین زن هستی
البته من هیچ وقت به خورد و خوراک اهمیت نمی دهم
بر عکس پسری شدید بر عکس من است

کتابها که میگن هر چی بخوای باید مستقیم به صورت امرانه از مرد بهوای و الا از زیرش در میره :)) چون خودش نمیفهمه ؛)) مثلا بگی لطفا کمکم در جمع کردن سفره، ولی اگر گفتی مشه لطفا کمکم کنی؟ بر میگرده میگه نه!!!
حالا فکر کنید همسر من، میگم کمک یکجوری نگاهم میکنه انگار کفر گفتم! ناز و نوازش بماند به دلمون موند از بس حسرت خوردیم:(
من الان خیلی ناراحتم از صبح تنهام تا ناهار، تندی میشینه غذاشو میخوره بعد میره میخوابه بعدشم کار تا یازده دوازده شب، خوب خرج زندگی بالاست منم بیکار هیچی نمیگم اجباره دیگه! حالا این وسط دو سه بار در هفته هم اختلاس میکرد میرفت با دوستاش گفتیم زیر فشار کار و اینا یکم فکرش باز شه، لااقل اخر هفتش برای من بود، اما الان اونم اینجوری! بش هم که میگی میگه خوب تو هم رفتی بیرون ! نمیفهمه که من میخوام با هم بریم بیرون بچه بابا نمیخواد! حالا من به درک، دختر مردمم هیچوقت هم ظاهرا قرار نیست عضو اصلی خونواده بشم ... زورم میاد گله که میکنم ناخواسته به مادیات کشیده میشه که تنهاییش برای منه سودش میشه خونه برای پدر مادرش و ماشین نو برای اونا، بعدش غر اخر ماه کم اوردنش برای منه، آخرشم نمیفهمه من چی میگم یه پونصد درهم بم میده میگه اگه پول میخوای بگو پول میخوام اینقدر سر منو نخور!

باشماق چهارشنبه 2 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 08:06 ب.ظ

البته صحبت هایتون کاملا منطقی است
ولی مردا از سین جیم شدن و برنامه بهشون دادن زیاد استقبال نمی کنند
دوست دارن حرف اول و آخر را خودشون بزنن
مخصوصا وقتی همسرشون خونه دار باشه و از لحاظ مالی وابسته به او باشند
البته همه اینطوری نیستند
اینجاست که زن باید سیاستمدارانه و مدبرانه حرفش را به مردش تلقین کند
ولی متاسفانه اکثر خانم ها به جای رفتار منطقی با قهر کردن می خواهند حرفشونو پیش ببرند ولی غافل از این هستند
که خیلی ها کمین زده اند که مردهای فراری از خونه را تور بزنند

همیشه از ترس زنهای گشنه بیرون از خانه از خودگذشتگی باید نشون بدیم ولی مردی که ضعیف باشه فایده ای نداره چقدر دورش مثل پروانه بگردی! با اولین غمزه یا حرف شیرین دست و پاش شل میشه:|
نمونش همین دوست صمیمی خودم، شوهرش آقا و سر به راه، سر کار بره و برگرده اصلا هم تو خط بیرون بره تنهایی با دوستاش و این حرفها نیست، زنش هم که دوست من باشه از خونه داری و مهر و محبت کم نزاشته و خوش و بر رو و شیک پوش هم هست،... اما طفلک یک ماه نیست که فهمیده همسر گرامیش با همکار محترمه صمیمیتشون از حد همکاری گذشته و از قضا همسایه بالا سریشون هم هستند:/ همکار محترمه هم اصلا به هیچ صراطی مستقیم نیستند و پافشاری عجیبی در ادامه این دوستی صمیمی با عنوان همکار دارند و طبعا همسر هم .... به قول دوستم یه عمر تو سرمون کردن که هر کی شوهرش سر گوشش میجنبه واسه اینه که از یه جا کم گذاشته ، اما حالا خودم که دچارش شدم میفهمم حتما نباید درد از زن باشه.....

میدونم شما تجربه دارید و حق دارید ولی من فعلا دلم پره ... گاهی وقتها فکر کنم همین نبودن ضمانت در زندگیست که منو میترسونه ، به قول پدرم تو برای هیچ کس کاری نکن فقط برای خدا، حتی اگر یک کار کوچک مثل جارو زدن خونه باشه:/

میله بدون پرچم یکشنبه 20 اسفند‌ماه سال 1391 ساعت 02:29 ب.ظ

سلام
الحمدللله طوفان فروکش کرد؟

سلام فعلا هوا خوبه :)))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد