من زنده ام ... حق اللیله

تا الان نشستم بالاخره این کتاب ریشه در خاک از برل س باک رو تموم کردم...خیلی خوشم اومد...اخرش میگه : من زنده ام ...  

 نیمه شعبان در شهر ما و اینجا عید بجه هاست..اینجا بهش میگن حق اللیله...معمولا هر کسی که بجه ای داشته که فوت شده یا مرده به دنیا اومده یا جنین بوده حتما در این شب برای بچه ها بسته هایی مثل عکس بایین بر از شیرینی و خوردنی های مورد علاقه بچه ها تدارک میبینه و بخش میکنه...از قدیم رسم بوده بجه ها در این روز در خونه ها رو بزنند و حق اللیله شون رو بخوان... 

 

همیشه دلم میخواست مامانم بهم اجازه بده برم در خونه ها ولی اینم شد یکی از اون ارزوهای ... :)) 

 

البته از در و همسایه و فک و فامیل بی نصیب نبودیم...عاشق ژله هاش بودم با بادام زمینی هاش..توش بفک هم بود معمولا ...با این اسمارتیزهای عینکی و اب نبات چوبی و یه ادامسهایی بود مکعبی شکل با طعمهای میوه ای ...یه زمانی یه جور شیرینی کاراملی مینو هم بود ..بیسکویت ویفری بود لاش مثلا کارامل جلدش هم طلایی و قرمز....بدرم میگه تو شهرمون قدیم الزمان که از اینحور چیزا نبوده..مردم کوزه های کوچیک میخریدند و توش بر از شربت میکردند میدادند بچه ها....  

 

الان دیگه بچه ها نمیرن در خونه ها... ولی قبلنها میومدند...یادمه بابام یکی دو کارتون بفک میخرید و ابمیوه که بدیم به بچه هایی که در میزنند...چقدر بده که همچین رسمهایی از دست میوفته..کاشکی خراب نمیشد...

 

منکه کلا یادم نبود امروز چه روزیه تا همسایه مامانم اینا در زد و یه عالمه ابمیوه اورد داد برای بچه ها..اخه اونم یه دو تا بچه داشنه که همون دوران جنینی فوت شدند :(  

 

حالا خالم هم مونده...اخه اون هم یه بسر داشته که تو چند ماهگی فوت شده .. 

بارسال که رفتم در خونشون گفتن خاله بدو حق لیله خودم و بچه هام رو هم بیار..برای شوهرم و بچه خواهر شوهرم هم گرفتم ...میگما ظاهرا به ارزوم رسیدم خبر ندارم ..منکه رفتم در خونه خاله  

 

رمضان نزدیکه و در و دیوار شهر بر شده از تبلیغ سریالهای مختلف رمضانیه بر از هنربیشه های بر اب و رنگ و عملی ...عجب جویه...  

 

یکی میگه تولد حضرت مهدی..یکی هم میگه عید بچه هاست...جفتش عیده...هر دو هم منتظر یک نفریم ...عید همه مبارک

 

 

 

نظرات 3 + ارسال نظر
جنس مونث شنبه 17 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 12:55 ق.ظ

سلام عزیزم ...
عید هم بچه های امروز هم بچه های دیروز مبارکککککککککک خانومی

mamnoon hamchenin shoma :)

پرستو دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 04:06 ب.ظ http://shokohebaran.blogfa.com/

سلام لاله عزیز
چه رسم جالبی
شما کجا زندگی می کنید؟
راستی وبلاگت قشنگه دوست داشتی به منم سر بزن خوشحال می شم

ممنون برستو جان..خوشحال میشم با دوستان جدید اشنا بشم..من ساکن امارات هستم

باشماق سه‌شنبه 20 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 11:01 ق.ظ http://bashmagh.blogsky.com

داستان قشنگی بود در واقع میشه گقت شبیه قاشق زنی های شب چهارشنبه سوری است
این سریال های رمضانی کلی به کار کسب کاسب ها ضرر می زنه روزها که گرمه کسی حال خرید نداره شب ها هم که افطاری می خورن سنگین می شن و از این کانال به اون کانال سریال های بند تنبانی نگاه می کنن که آخرش هم دری وری گفتن به کارگردانش است چون سریال های ما معمولا اخرش طوری تمام می شه که باید یک هفته بنشینی و در موردش فکر کنی و داستانش را تفسیر کنی منهم که حال این کار ها را ندارم افطار که بکنم کرکره را پایین می کشم می رم خونه تا خونه که برسم تمام سریال ها تموم شده

valla sad rahmat be iran ...besharti ke ye khorde ghamangizish ro kam konand :))) yek bar inja yeki az seryalhaye iran ro tarjome kardand didan nagerft vel kardand:)) akhe az bas maha seryal iran ro didim dige manzoorhasho mifahmim vali inmellat ke hamash turki o mekziki mibine omran mafhoomi drk kone:))) har chand seryalhayekhodemoon ham khoshkel kam nadaran ba oon aghayoone abroo bardashte :))))

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد