دنیا چه بازیها داره... بسر بدرشو ۲۵ سال بیش توی صانحه هوایی از دست داده ( همون که امریکا مثلا اشتباه کرد ) حالا تقریبا ۲۷ ۲۸ سالش شده ازدواج کرده و ۲ قلو هم داره... رفته سر خاک بدرش سکته زده و فوت شده ... ادم میمونه که چرا؟!!!
وحشتناکه...
من خودم اون روزی رو که هوابیما رو زدن خوب یادمه...کلاس دوم دبستان بودم...یادمه هی تلفن زنگ میزد و خبر میومد از هوابیما.. یکی گفت گم شده.. بعد زنگ خورد گفتند نه افتاده...بعد زنگ زدند گفتند شوهر عمم توش بوده...بعد زنگ خورد گفتند اشتباه شده و سوار اون هوابیما نبوده...مادرم شده بود مثله مرغ سر کنده...هی میرفت سر تلفن و هی برمیگشت مینشست و سرشو میگرفت و گریه میکرد...تا اینکه تلفن اخری خبر صد در صد داد که دوست مامانم توش بوده...هیچوقت جیغ مادرم رو یادم نمیره..خیلی وحشتناک بود...دوستش یه بسر و یه دخترشو گذاشته بود دبی بیش باباشون رفته بود ایران به بسر بزرگش و حامله هم بود فکر کن شوهر و خواهر و مادر و فامیل تو فرودگاه باشند منتظر عزیزشون اونوقت بگن یه موشک از ناکجا اباد اومده و اونا اشتباهی کشته شدند...به همین راحتی ..
منکه از سر این تلفن عقده ای شدم تا الانشم اگر خدای نکرده خبری چیزی باشه با هر رنگ تلفن همه اعصابم به هم میریزه...
هی روزگار
خدا هر چی ظالمه رو به سزای اعمالش برسونه ......
خانوم مهندس صانحه اشتباهه باید بنویسی سانحه
من با تایب فارسی مشکل دارم کلید و به جای اینکه بایینی رو بزنم بالایی زدم ...شما به مهندسی خودتون ببخشید
موشکی شلیک شد در وسط خیابان مصدق فرود آمد درب و پنجره های مغازه ها را درهم ریخت دنبال خواهر زاده اش که در همان حوالی فروشگاه ساندویجی داشت در بین خاک و آجر و سیمان می گشت جنازه ها را بیرون آورد شوهر خواهر زاده دیگرش او را دید گفت فلانی دفترچه زنم که برای دریافت حقوق به بانک رفته بود در خیابان پیدا شده در ضمن او بچه ها را از مهد نیاورده و سیب زمینی ها را که برای سرخ کردن پوست گرفته بود هنوز دست نخورده مانده
او نیز به خیل شهدا پیوسته بود و از دو یاد گار باقی ماند
دنیای کثیف سیاست...یک روز همه برایت هورا می کشند و یک روز مرگت باد را فریاد می کشند!
آمین...