مشق دادن به بچه که جلو حروف کابیتال... کوچیکشو بنویسه... یکی از بچه ها تند تند شروع کرد به نوشتن اون یکی دیدم مثل اولی فرز نیست و باید فکر کنه بعد بنویسه ... منم خودم زدم به اون راه که نفهمه یه وقت من حواسم هست خجالت بکشه...خلاصه خودم و با کامبیوتر مشغول کردم... ۵ دقیفه ای شد یه نگاه کردم بهشون دیدم ای دل غافل... دومی مشق اولی رو گذاشته جلوش و ده کبی کن!!!! بعد بگین بچه از بابا مامانش یاد میگیره... من که عمرا از این کارا نکردم همین جا هم اعتراف میکنم که بسیار اشتباه کردم!
بچه ها لباس مدرسشونو که در می اوردن چند بار تاکید کردم حتما از چوب لباسی اویزون کنند... وقتی رفتم بازرسی دیدم به به حتی جورابشونو هم اویزون کردن.....
گیر دادن به دکتر که ماشینت چیه؟ دکتره هم بعد کلی ایگنور کردن دید که ول کن معامله نیستن جواب داد که تویوتا کرولا...یهو جفت بچه هام یه بوزخندی زدن : هه هه ماشین ما فور ویله...(چه دروغا؟ ۴ ویلمون کجا بود؟ اون موقع من یه بژو ۲۰۶ داشتنم باباشون هم یه یاریس فسقلی!!!)
گلاب به روتون رو دستشویی نشسته بچه با یه نگاهه فلسفی داره کف حموم رو نگاه میکنه میگه : هوم! اینجارو تمیز کردی مامان؟ ( حالا فکر کن بوی کلروکس دنیا رو گرفته ) میگم : اره مامان جان..میگه: ( همونجور که دستش به چونه هاشه ) بس چرا اونجا یه مو رو زمینه؟!
چی بگم والا!
ای جاااااان. چه با حاله آدم بچه اینجوری داشته باشه.. اونم دوتا
خدا حفظشون کنه... و البته این مادر صبور رو
ما هم به همین دلمون خوشه دیگه
ممنون سر زدین
سلام
که لینکتون کنم
مدیر وبلاگ ما الان نیست
علیک السلام .. ای بابا اینم از شانس
چه بچه باحالی!دمش گرم!
باحالی از خودتونه
هرکدوم از بچه ها یه جوری هوششون رو نشون دادن
لول ... اره با اینکه ۲ قلو هستن کاملا متفاوتن
ایناس که میشه خاطرات...
یادش بخیر... ما هم یه زمانی بچه بودیم...
مقایسه ممنوع....هیششششششکی مثل بچه های من نمیشه
میگم تو یه پست رمزدار عکس نینی هاتو بذار

خیلیییییییی با مزه ان
دروغشونم باحال بود
انشاالله
ای جان
چه بچه ی حساسی