خدمتتون بگم که ۳۶۵ روزِ پیش من زدم به سیمِ آخر و
استعفا رو تقدیم کردم خدمتِ سیستم. بعدش نفهمیدم چی شد خواب بودم بیدار
بودم اما آسمون اومد زمین یا زمین رفت آسمون نمیدونم فقط خانوم مدیر با
لبخندِ نمیدونم چی چیکوند جلو درِ بانک ظاهر شد و منو دعوت کرد به میتینگ
اونم نه اینکه پشتِ میز بشینه و من اونور میز ها؟! نه نه نه نشستش جلو
روم یعنی جفتمون اونور میز همونجا که مستضعفا میشیننا؟ آره بابا!!! گفتش: چرا؟ گفتما: ها؟ گفتش : میگم چرا عزیزم؟ تو که خوبی ماهی گلی چرا میخوای کارتو ولن
کنی؟ کار دیگه <ld><ldx>یای</ldx></ld> پیدا
کردی؟ گفتما: نه، خسته شدم دیگه، پیشرفتی که نیست ترجیح میدم وقتم و صرفِ خانوادم کنم ( حاج آقا و بچه ها). گفتش: ما که مثل تو کم داریم، خانومم! خواهرم! گلم ! بمون من رتبتو میبرم بالا. گفتما: واقعا؟ (به قول خودمون اره ه ه ه ه ه ؟) گفتش: من میگم دیگه! استعفات هم رد میشه از فردا میری قسمت جدید ۲ ۳ ماه که آماده شدی دیگه به سلامتی رتبه و اینا. گفتما : هیچی نگفتم یعنی نزشتش که بگم ما هم با خودمون گفتیم: خوب تو
رو سننه مدیر به اون گندگی تشریف فرما شده که بگه نرو مگه خری میخوای
بری؟ خوب این هم رتبه مگه نمیخواستی؟ یعنی واقعا شترِ واقعی بیاد باید
بخوابه دم در خونت که دوزاریت بیفته؟ حالا که یک سال گذشته و ماهم هر چی جون داشتیم کندیم و صبح تا شب کار
و کار و به جا ۲ ۳ نفر بیگاری کشیدیم که بله بالاخره ما هم رفتیم قاطی
مرغها (ببخشید منظورم مدیرها بودش) و مامانم اینا خلاصه...شما اگه منو
دیدین منهم رنگ کارِ بهتر رو دیدم... خلاصه از اونجا که ما یک دفعه چشممون و باز کردیم و دیدیم کهای دل
غافل کجای کاری که کلاهتو باد برد، اونهایی که هیچ خبری نبود رفتن بالاتر
و هیچکی هم نفهمید اونوقت ما با اونهمه گفتش گفتما ...آخرش هم هیچی
نشدیم( دروغ چرا هیچی که نه ولی ضایع شدیم) با حاج آقا ۲ روز نشستِ سری
و کنفیدنشیال برگزار کردیم و تصمیم گرفتیم با یه عقبگرد همون کاریو بکنیم
که پارسال بیاد میکردیم یعنی من استعفا بدم. (قصهٔ ماهی و آب و اینا رو
که میدونید دیگه). حالا امروز که خوشگل ایمیل فرستادم به خانوم خانومای گل یکی نمیدونم
از کجا پیداش شده خودشو قاطی کرده به من میخواد طرز حرف زدن یاد بده،
تروخدا به من بگید اگه من تند رفتم! یعنی من موندم جطور بعضی ها از هر اب گل الودی میخوان ماهی بگیرن! طرف نه سر بیاز نه تهش به من میگه درست حرف بزن اصلا حرف زدنت حرفه ای نیست اونوقت یکی نیست بهش بگه که اقای محترف شما کی هستید؟ به حواب دندان شکن در اخر ایمیلهای کبی شده مراجعه کنید و به به به چه چه های شما هم شدیدا نیازمندیم. لاله
From: من From:خانوم خوشکله From: من
Sent: Wednesday, September 07, 2011 11:38 AM
To:خانوم خوشکله
Subject: RE: Urgent
Dear خانوم خوشکله,
I have been through different situation and pressure to be prepared as
a staff for higher responsibilities; it helped me in both personal life
and career. I do respect all your helps and guidance during last year
after my first resignation, but I am ready with the experience and self
confidence gained trough the years of services in the **** group to
move on and take other directions in my life.
I am seeking your approval to apply for resignation after 2 month.
Regards,
من
Sent: Wednesday, September 07, 2011 1:51 PM
To: من
Cc: نخود اش; ); خانوم خوشکله)
Subject: RE: Urgent
Dear من,
As we promised you earlier, we are waiting AL***** Br to be
opened to promote you to Head Teller position. During this time we
have given you the req. training for the new position.
Below e-mail FYI . If you still insist to resign, please do let us know
Thanks & wish you all the best
Sent: Wednesday, September 07, 2011 2:52 PM
To: خانوم خوشکله
Cc: نخود اش;
Subject: RE: Urgent
Importance: High
Dearحانوم خوشکله,
My concern is why I should be treated differently while nobody else
have been interviewed for the acting roles they are practicing. For me
it seems as an excuse and as an optimistic person if I pass the
interview I will be going through different branches again which won’t
be New Deira area only but also other areas included. AL **** branch
till date twice bank has put on the ****boards and removed again, I
can not wait for something which is not confirmed and as I felt -from
our conversation yesterday on the phone- you do not trust in my
abilities to handle the HTL responsibilities yet.
I thank you again for your kind support last year and I insist to resign.
Regards,
من
From: نخود اش
Sent: Wednesday, September 07, 2011 3:21 PM
To: من
Cc: خانوم خوشکله;
Subject: RE: Urgent
Dearمن,
You below language in not acceptable ,as you need to be more
professional & accurate in your statement, when you say no body has
been interviewed, Pls. note it’s the bank’s Policy for any promotions
we have to call the staff & interview him/her at HO. to ensure
that the staff capability to handle the position .
On the other hand, I have already seen how Miss خانوم خوشکله is keen about
your promotion & trying to groom you by giving you different
trainings to prepare you for the promotion to take over responsibility
at Al **** new Branch & when she request us to interview you for
the promotion , I am surprised to read your below email , as you need
to apologize to her on the spot.
Regards,
نخود اش
Dear نخود اش I have cc your name in my email to Ms. خانوم خوشکله only because she did cc my last email to you. I don't have to explain anything to you, for any comments on my language you may refer to my direct manager Ms . . All future emails will be ignored unless from manager or behalf of the manager I am reporting to. *Dear خانوم خوشکله; I apologize to you for witnessing the above unnecessary reply. Regards, من |
خدایی که چه آدم هایی پیدا می شوند! باید حرف های ناجوری در مورد خانمه چیز چیز .. !! استغفرلله! زده باشد که نتوانستید به زبان آدمی زاد (فارسی) بنویسیدشان راستی ماهی را هر وقت از آب بگیرید می میرد..!
حرف بد رو به من زدن ها( به من مبکه درست حرف بزن و همین الآن معذرت خواهی کن !!)زر ریادی زده دیکه!
اخه اقا کأوه اونور اب که ما بأشیم که ملت فارسی بلد نیستن که ؟
به این میگن آدم ها ماشینی

اندر احوالات صنعتی شدن و ماشینی شدنه دیگه...
طبیعیه... سخت نگیر
اینو بهش میگن اندر احوالات خود نخودی بینی
ما که سخت نگرفتیم بوسیدیم کارو گذاشتیم واسه اهلش